- فتنه افکندن
- برپا کردن آشوب، فتنه انگیختن
معنی فتنه افکندن - جستجوی لغت در جدول جو
- فتنه افکندن
- آشوب انداختن آشوب بر پا کردن بر پا کردن آشوب خلاف انگیختن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تولید رخنه کردن، فساد کردن
در چیزی ایجاد رخنه و شکاف کردن، کنایه از اختلاف و نفاق و جدایی میان دیگران انداختن
حمله ور شدن، هجوم بردن